
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پیمان ابراهیم که نخستینبار سال ۲۰۲۰ میلادی در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ میان رژیم صهیونیستی و سه کشور عربی امارات، بحرین و مراکش امضا شد، در آغاز با هدف عادیسازی روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی رژیم صهیونیستی با دولتهای عربی طراحی شده بود. این ابتکار بخشی از رویکرد گستردهتر واشنگتن برای بازسازی موازنه ژئوپلیتیکی غرب آسیا، کاهش اتکای آمریکا به حضور مستقیم نظامی و ایجاد محورهای همکاری جدید میان متحدان منطقهای تلقی میشد.
قزاقستان و رژیم صهیونیستی هماکنون سه دهه رابطه دیپلماتیک کامل دارند
اکنون و در پی تحولات ناشی از نبرد «طوفان الاقصی» و رکود سیاسی در روند عادیسازی، دولت ترامپ در تلاش است با احیای این ابتکار از مسیر پیوستن کشورهای تازه، بار دیگر خود را بهعنوان محرک اصلی نظم جدید غرب آسیا معرفی کند. در این چارچوب تصمیم قزاقستان برای پیوستن به این پیمان همزمان با دیدار رئیسجمهور این کشور با دونالد ترامپ در کاخ سفید واجد اهمیتی دوگانه است؛ از سویی تلاشی نمادین برای جلب رضایت واشنگتن و از سوی دیگر حرکتی حسابشده برای توازن میان مسکو، پکن و غرب است. این پیوستن گرچه تغییری بنیادین در ماهیت روابط قزاقستان و رژیم صهیونیستی ایجاد نمیکند، اما نشانهای از انتقال تدریجی محور دیپلماسی آمریکا از غرب آسیا به آسیای میانه بهشمار میرود. بیان این نکته لازم است که طرف صهیونیست سعی دارد اقدام طرف قزاق را پیوستن این کشور به محور ضدایرانی در منطقه غرب آسیا معنا کند.
قاسم جومارت توکایف، رئیسجمهور قزاقستان قصد دارد در دیدار پیشروی خود با ترامپ، پیوستن کشورش به پیمان ابراهیم را اعلام کند. این دیدار همزمان با نشست رؤسای کشورهای آسیای مرکزی در کاخ سفید برگزار میشود و بنا بر اظهارات مقامی آمریکایی، توکایف پیشتر با واشنگتن تماس گرفته و از تمایل آستانه برای گسترش روابط با رژیم صهیونیستی خبر داده بود. مقام های آمریکایی پیشبینی کردهاند ترامپ و توکایف در این نشست، تماس تلفنی مشترکی با بنیامین نتانیاهو برقرار و تصمیم قزاقستان را برای پیوستن به پیمان اعلام کنند؛ اقدامی که امکان دارد با برگزاری مراسم رسمی امضا در کاخ سفید تکمیل شود.
قزاقستان و رژیم صهیونیستی هماکنون سه دهه رابطه دیپلماتیک کامل دارند و این تصمیم در ظاهر بیش از آنکه نقطه عطفی در روابط دوجانبه باشد، گامی در راستای احیای ابتکار ابراهیم و بازسازی جایگاه رژیم صهیونیستی پس از انزوای ناشی از جنگ غزه تلقی میشود. تحلیلگران معتقدند، این اقدام هرچند نمادین، برای دولت ترامپ در مسیر جلب حمایت کشورهای مسلمان از تلآویو اهمیت دارد، اما وزن راهبردی آن در مقایسه با احتمال پیوستن بازیگرانی چون پادشاهی سعودی یا سوریه بسیار محدود خواهد بود.
آستانه با پیوستن رسمی به توافق موسوم به «پیمان ابراهیم»، گام تازهای در استمرار مسیر سیاست خارجی مبتنی بر گفتوگو و ثبات منطقهای برداشت. این تصمیم که پیشتر نیز پیشبینی شده بود، جنبهای عمدتاً نمادین دارد؛ زیرا قزاقستان از سالها قبل روابط دیپلماتیک خود را با رژیم صهیونیستی برقرار کرده است. منابع آمریکایی و رسانههای بینالمللی اعلام کردند این الحاق در چارچوب تلاش تازه واشنگتن برای گسترش روند عادیسازی میان کشورهای مسلمان و رژیم صهیونیستی انجام شده است. پیمان ابراهیم نخستینبار در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ آغاز شد و اکنون آمریکا در پی جذب عربستان به این روند است. با وجود این، ریاض شرط تحقق این هدف را تشکیل کشور مستقل فلسطینی میداند؛ موضعی که مخالفت جناح راست رژیم صهیونیستی را برانگیخته است. در همین زمینه اظهارات تحقیرآمیز وزیر دارایی این رژیم درباره سعودی واکنش منفی گستردهای در پی داشت و وی ناچار به عذرخواهی عمومی شد.
پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم در واقع بخشی از راهبرد آمریا برای گسترش حوزه نفوذ خود در مناطقی فراتر از غرب آسیاست. این پیمان که در ابتدا با هدف عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و شماری از کشورهای عربی شکل گرفت، اکنون به ابزاری برای ایجاد شبکهای سیاسی و اقتصادی از کشورهای مسلمان میانهرو بدل شدهاست که همسو با رویکردهای واشنگتن در عرصه بینالمللی عمل میکنند. تصمیم قزاقستان، که از زمان استقلال خود با رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک داشته، بیش از آنکه تغییری بنیادین در سیاست خارجی این کشور باشد، تلاشی برای ایجاد توازن میان منافع متضاد در روابطش با روسیه، چین و آمریکاست.
آستانه با پیوستن به این پیمان میکوشد جایگاه خود را بهعنوان شریک قابل اعتماد غرب تثبیت و زمینه جذب سرمایهگذاریهای آمریکایی و اروپایی را فراهم کند. در سطحی کلانتر، این روند بیانگر مرحله تازهای از رقابت ژئوپلیتیکی در آسیای میانه است، جایی که واشنگتن با بهرهگیری از ابزار همکاری منطقهای، نفوذ تاریخی مسکو و جای پای در حال گسترش پکن را به چالش میکشد.
پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم در واقع بخشی از راهبرد آمریا برای گسترش حوزه نفوذ خود در مناطقی فراتر از غرب آسیاست
پیوستن این قدرت اوراسیایی به پیمان ابراهیم را میتوان نقطه آغاز مرحلهای تازه در گسترش روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی دانست؛ مرحلهای که جغرافیای آن از غرب آسیا فراتر رفته و به قلب آسیای مرکزی رسیدهاست. این تحول تنها اقدامی سیاسی میان آستانه و تلآویو نیست، بلکه نمود انتقال تدریجی محور سیاست خارجی واشنگتن به محیطی است که تاکنون در انحصار نفوذ روسیه و چین قرار داشت. قزاقستان با این تصمیم تلاش می کند جایگاه خود را در معادله قدرتهای بزرگ تثبیت کند و در عین حال، از فرصت ایجاد موازنه میان شرق و غرب برای جذب سرمایه و ارتقای موقعیت بینالمللی خود سود ببرد.
برای آمریکا نیز این رخداد جنبهای نمادین اما راهبردی دارد؛ زیرا نشان میدهد ابتکار ابراهیم از چارچوب غرب آسیای کلاسیک عبور کرده و اکنون به ابزاری برای ساماندهی نظم سیاسی جدید در پیرامون آن، از جمله آسیای مرکزی، بدل شده است. به اینترتیب عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی دیگر صرفاً پروژهای عربی نیست، بلکه به فرآیندی منطقهای با ابعاد ژئوپلیتیکی گسترده تبدیل شده است که میتواند در آینده ساختار همپیمانیهای سیاسی و امنیتی در آسیای مرکزی را نیز دگرگون کند.